گفتی مرا به خنده خوش باد روزگارت / کس بی تو خوش نباشد رو قصه ی دگر کن
به روز حشر اگر اختیار با ما بود / بهشت و هرچه در او از شما و یار از من...
دﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻋﯿﺪ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺩﻣﺴﺖ / ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﻣﺎﻩ ﻧﻮ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺩﻭﺳﺖ...
ز تمام بودنی ها "تو" همین از آن من باش / که به غیر با "تو" بودن دلم آرزو ندارد!
سر به زیر و ساکت و بی دست و پا / می رفت دل / یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد!
آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کشت / عاشقی با اگر و شاید و اما نشود