گفتی مرا به خنده خوش باد روزگارت / کس بی تو خوش نباشد رو قصه ی دگر کن
هر لحظه قبله ام متمایل به گوشه ایست/یک جا نشین و قبله ی ما را به هم مزن
به روز حشر اگر اختیار با ما بود / بهشت و هرچه در او از شما و یار از من...
دﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻋﯿﺪ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺩﻣﺴﺖ / ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﻣﺎﻩ ﻧﻮ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺩﻭﺳﺖ...
ز تمام بودنی ها "تو" همین از آن من باش / که به غیر با "تو" بودن دلم آرزو ندارد!
گفتم شرابِ وصل به اوباش میدهند؟ / با خنده گفت : بنده ی او باش ، میدهند ...