شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد...
:)
ز دست جور تو گفتم: ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت:
که حافظ برو، که پاى تو بست؟!
"یکی از مصیبت های زمان ما این است که اشخاص دارند کم کم جانشین ارزش ها میشوند"
سید محمد بهشتی
بازنشرشده از "نقاش فقیر"
در این بساط به جز شربت شهادت نیست / مِیی که تلخی مرگ از گلو تواند شست
روزگاری با ریحانه هم بازی بودم و حالا پسندیده نبود که حتی نگاهش کنم. دیگرآن کودکان دیروز نبودیم. گذشت زمان با آنچه در چنته داشت، بین ما دیواری نامرئی کشیده بود. پدربزرگ با اخمی دلپذیر دستش را دراز کرد. مادر ریحانه گوشواره ها را کف دست او گذاشت.
- نه خانم، این اصلاً در شأن ریحانه عزیزما نیست. کسی که حافظ قرآن است و احکام و تفسیر می داند، باید گوشواره ای از بهشت به گوش کند.