قرص سردرد و مسکن اثرش رفته و من / شده ام یک منِ بی تو که پر از دردسرم
قرص سردرد و مسکن اثرش رفته و من / شده ام یک منِ بی تو که پر از دردسرم
تسبیح شیخ پاره شد و دانه دانه شد / از بس که استخاره زدم تا ببینمت
همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع / قصه ما دو سه دیوانه دراز است هنوز
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار / تا گفتم السلام علیکم شروع شد
سبقت از سایه ها ، به بیشتر دویدن نیست
به سوی نور که باشی سایه ها در پس تو اند؛حتی آنگاه که ایستاده ای!
"الله نور السماوات و الارض"
ساکنان دریا پس از مدتی دیگر صدای امواج را نمی شنوند؛ و چه تلخ است روایت غمبار عادت...
ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن / خیری ندیده ایم از این اختیارها...
شرمم کشد که بی تو نفس می کشم هنوز / تا زنده ام بس است همین شرمساری ام
"Pekwachnamaykoskwaskwaypinwanik"
به جون جکی جان این اسم یه دریاچه است
البته بیشتر شبیه مسخره بازیه تا اسم دریاچه