اگه این آلرژی فصلیِ این موقع سال مسخره بازی نیست پس چیه؟ :|
کاش باور می کردیم که دیر یا زود خواهیم مُرد!
قبل از اذان مغرب و عشا تصمیم گرفتم برای اتمام حجت،آخرین پیامک رو به رفیق و شریک سابقم بزنم تا حساب و کتاب دفترکار و هزینه هام برای تجهیزات فیلمبرداری رو بعد حدود چهارماه نقد کنم
درست همون لحظه که گوشی رو برداشتم پیامکش اومد که حساب شما از دفتر برای فلان و فلان و فلان وسیله... میشه اینقدر!! اگه پول نقد میخوای شماره حساب بده و ...
جا خوردم
چون علاوه بر اینکه قیمت ها کاملا غیرمنصفانه بود ، بعضی از وسایل هم اصلا لحاظ نشده بود!
پیام دادم که:
بعد چهارماه مال مفت گیر آوردی دیگه!
بیا بده میزارم برای فروش...
لباس پوشیدم تا برم نمازجماعت... قرار بود یادواره شهدای دانش آموز هم بعد از نماز برگزار بشه ؛
بعد از نماز رفتم و ته سالن روی صندلی نشستم ،جایی که فقط بچه های شیطون و بازیگوش میشینند!
سَرَم توی دیوار و شیپور بود و نیم نگاهی هم به قیمت سایت ها و فروشگاه های تجهیزات الکترونیکی داشتم تا قیمت ها دستم بیاد
زد رو شونم و سلام کرد و گفت بیا صحبت کنیم!
گفت: من وسایل رو میخوام و از این حرفها / زیر بار نرفتم / گفتم: مفت حساب کردی؛ وسایل رو بده تا بفروشم پولش رو نصف می کنیم
گفت و گوی ما با صدایِ بلندِ مجری که توی میکروفن داد میزد یکی شده بود و صدای ما هم بلندتر!
گفتم من با این قیمت هایی که نوشتی نمیدم و خلاص!
بیراه نگفته بودم ؛ چون با این قیمتِ دلار برای من به صرفه تره که وسایل رو بزارم برای فروش؛حداقل میتونم بزارم روی پول پیش خونم!
اومدم خونه و قیمت های پیشنهادی خودم را با رعایت قیمت روز براش پیامک کردم
لکن بعید میدونم بتونه منطق به خرج بده و بفهمه...
درهرحال چه بتونم پولم رو بگیرم و چه پولم رو نده من چیزی رو از دست ندادم
واگذار کردم به خدا و یوم الحساب!
آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟
کرمانشاه / سرپلذهاب
روستای تایشه ای یا به عبارتی تایشه ی محمودنظری
توفیقی شد بهمراه دوستان #پویشمردمیسرومهربانی برای تدارک مقدمات اردوی #جهادی از این روستای #زلزله زده دیدن کنم...
میزان تخریب تقریبا صددرصد بوده و بازسازی ها بدلیل شرایط مالی اهالی و حرمت گرفتن وام از نظر بزرگان دینیشون به کندی پیش میره لکن باید تقدیرکرد از همت بلند #سپاهیان اسلام که واقعا گل کاشتند.
کانادا ، ما را نیز در خیل اختلاسگران بپذیر!
و اما بعد ...
دیروز بعد مدتها ، چکِ کاری که حدود دو ماه پیش انجام داده بودم و البته مبلغ قابلی هم نبود رو گرفتم.
باران می بارید و من برای شستن چشم ها و جور دیگر دیدن ، قدم زنان زیر باران رفتم تا بانک... منتهی نه تنها جور دیگر ندیدم بلکه اونقدر هوا کثیف و آلوده و پرخاک شده بود که به طور معمولی هم نمیتونستم ببینم دیگه!
بیخیال
پول رو گرفتم و گذاشتم تو کیفم و اومدم خونه.
امروز پول ها رو شمردم و دیدم ده هزار تومن اضافه داده به من!!
حالا کاری ندارم که پولش از گوشت سگ هم نجس تره و باید برم پس بدم؛لکن قیمت بلیط کانادا چنده الان؟