گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق / ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم...
Kissing_the_Moon@
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق / ساکن شود بدیدم و مشتاق تر شدم...
Kissing_the_Moon@
من ماجرای هجر تو با نوح گفتم ، او ... / کشتی درست کرد و سپس گفت: گریه کن...!
Kissing_the_Moon@
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر/کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
Kissing_the_Moon@
دلبری کردن همیشه کار انسان ها که نیست / گاه گاهی استکانی چای هم دل می برد...
هر لحظه قبله ام متمایل به گوشه ایست/یک جا نشین و قبله ی ما را به هم مزن
به روز حشر اگر اختیار با ما بود / بهشت و هرچه در او از شما و یار از من...
دﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻋﯿﺪ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺩﻣﺴﺖ / ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﻣﺎﻩ ﻧﻮ ﺑﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺩﻭﺳﺖ...