سیب سبز

سیب سبز

حرفی نیست جز اینکه برای دیدن روی ماه خدا آمده ایم...دروازه ی شهادت نداریم! تنها معبری تنگ مانده... لکن دل را باید صاف کرد...باور کن با همین جنگ نرم می شود روی ماه خدا را بوسید.

آخرین مطالب
  • ۲
  • ۰

اولین پاییز...

اعتقادی به موتورسواری دو نفره نداشتم و ندارم، مخصوصا با خانومم. یادمه اولین باری که با اصرار خانومم رفتیم بیرون، اولین پاییز زندگی مشترکمون بود.
آخر شب بود و هوا سرد و ‌خیابون‌ها حسابی خلوت و موتور هم کم‌باد!

خداخدا میکردم که حداقل پنچر نشه. یه مسیر طولانی رو رفتیم و می‌خواستیم برگردیم که بالاخره اتفاقی که نباید می افتاد،افتاد!
والف برید؛یعنی تیوب لاستیک از قسمتی که باد میشه پاره شد و بدترین اتفاق ممکن افتاد.
یادمه مجبور شدیم کل مسیر رو تا خونه، پیاده و‌ موتور به دست و با صدای گوش خراش خِر خِر چرخ موتور برگردیم؛ هرچند تو مسیر کلی حرف زدیم و‌ تنقلات خوردیم ولی حسابی از دماغمون دراومد.
یادش به خیر،زود گذشت...

از اون موقع به بعد بود که خانومم هرجا یه خانواده ی موتوری می بینه دعا میکنه خدا یه ماشین بهتر از ماشین ما بهشون بده

:)

  • ۹۹/۰۸/۱۱
  • کرامت حسنی

نظرات (۱)

اینم برای خودش خاطره ایه 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی